«مطالعهی تاریخ برای کوردها از نان شب واجبتر است» (کریس کوچرا، کوردشناس نامدار)
با روی کار آمدن حکومت عبدالکریم قاسم در عراق و تعامل سازنده وی با جنبش آزادی خواهانه کوردستان، و در رأس آن رهبریت کاریزماتیک جنبش، مرحوم ملا مصطفی بارزانی، پنجرەی امیدی بەروی کردها و کردستان گشوده شد. اما زیاد طول نکشید این تعامل سازنده به تقابل ویرانگر مسبوق به سابقه و بلکه بسیار خشنتر از پیش در مواجهه با جنبش کردها تغییر یافت!
در خصوص چرایی و چگونگی این رخداد، تحلیلهای فراوانی صورت گرفته است؛ که هر کدام به نحوی از انحاء میتواند ناظر به بعدی از ابعاد پیچیده و تودرتوی این ماجرای تاریخی باشد. اما آنچه در این میان به تصور نگارنده به ویژه برای امروز جنبش کردها و کردستان، درس آموز و پندپذیر میتواند باشد و واقع بینانهتر مینمایاند، نگاه و تحلیل رهبر اقلیم کوردستان، مسعود بارزانی است که چون رهبری کارکشته و آزمون دیده انگشت روی نکتهای جوهری گذاشته است.
بارزانی در سرآغاز بخش نخست از جلد سوم کتاب بسیار ارزشمند «بارزانی و جنبش آزادیخواهی کورد» که در آن به حوادث شورش ایلول کوردستان پرداخته است مینویسد:
بر خود لازم میدانم به این نکته اذعان کنم که در بسیاری موارد با حکمت و درایت و آیندهنگری با عبدالکریم قاسم و حکومت وی تعامل نکردیم. شتابزدگی، بیدرایتی و خودسری در بسیاری از کارها و تصمیمات ما کاملاً مشهود بود؛ ما تهدیداتی که حکومت قاسم را به شدت تهدید میکرد نادیده انگاشتیم، گاه چون دولتی موازی در چارچوب دولت عمل میکردیم و با این کار موجبات ترس و بیم عبدالکریم قاسم از آینده مورد تهدید وحدت عراق را فراهم کردیم و بدین ترتیب بهانه و دستاویزی قوی در اختیار نژادپرستان فاشیست و شووینستی فرصت طلب پیرامون وی قراردادیم که دشمنی و کینهای فوقالعاده نسبت به ملت کرد و خواستههای ملی کردها در دل داشتند. آنان از آن بهانه و دستاویز به خوبی استفاده کردند و موفق شدند عبدالکریم قاسم را به جبهه و جناح خود متمایل کرده، دیوار بیاعتمادی میان وی و ملا مصطفی بارزانی ایجاد کنند تا سرانجام توانستند از این شکاف بهرەبرداری کرده توطئهای علیه وی تدارک دیده با کودتا عبدالکریم و حکومتش را سرنگون کنند. بیگمان اگر این شکاف ایجاد نمیشد و بارزانی و کردها در کنار عبدالکریم قاسم باقی میماندند، بسیار بعید بود چنین کودتایی به سرانجام برسد. بارزانی همچنین اشاره میکند که کردها با فاصله گرفتن از عبدالکریم قاسم عملاً میدان را برای نژادپرستان شووینیست خالی گذاشتند و آنان نیز خلأ سیاسی ایجاد شده را پر کرده، بازی را به سود خود رقم زدند! (ص۱۱و۱۲) ناگفته پیداست که سقوط عبدالکریم قاسم به درجه نخست به زیان جنبش کوردستان انجامید و تنها برنده این بازی فاشیستهای نژادپرست عراق بودند که تا فروپاشی صدام حسین همچنان در قدرت ماندند و در این مدت چه هزینههای گزافی به ملک و ملت ما تحمیل گشت!
بخشی از اهمیت این نکته از آن روی میتواند باشد که بارزانی، رهبران جنبش کردستان در آن برههی زمانی، که خود و پدر و برادر مرحومش نیز از آنان و بلکه سروگردن جنبش محسوب میشدند را در آن ماجرا مقصر میداند و مسئولیت آن بخش از اشتباهات را که به گردن آنان میافتد با شهامت و جسارت قابل تقدیر به عهده میگیرد و به جای مرحوم پدر و برادرش نیز حلالیت میطلبد! (ص۲۸) این مهم در تاریخ پر فراز و نشیب کردها مسبوق به سابقه نیست که رهبری با آنچنان جایگاهی، چنین جسارتی داشته باشد؛ آنچه تا کنون دیده و تجربه کردهایم این است که نه تنها رهبران کورد بلکه عمده رهبران شرق همواره در توجیه عدم موفقیتهای جنبشها، فرافکنی کرده و قصورهای احتمالی را به عهدهی این و آن انداختهاند!
امروز بحران کوبانی نمادی از مظلومیت ملتی چهل میلیونی است که توسط استعمار پیر و مکار انگلیس، پارچه پارچه شده و اینک، محروم از حق تعین سرنوشت از سوی گروهک سیاهجامگان کوتهفکر کوردل داعش نام، مورد تعرض قرار گرفته است؛ ملتی مسلمان که بیگمان از این مدعیان نادان بازی خورده، بسی بیشتر حقیقت دین را فهمیدهاند که این چنین جوانمردانه از آب و خاک و نیشتمان و کرامت خود محافظت میکنند. اما در این میانه این قدرتهای منطقهای و جهانی هستند که بیباک از قربانی شدن یک شهر و یک ملت، مطامع سیاسی و اقتصادی خود را جستجو میکنند. اکنون برخیها در پناه بحران آفرینی در کوبانی، حصاری امنیتی وحاشیهای امن برای خود تدارک دیدهاند و به اصطلاح توپ را به میدان دیگری حواله نمودهاند. داعش در عمر کوتاه نکبت بار خود و از بدو تولد نامیمونش تاکنون همواره علیه انقلاب مردمی و آزادی خواه ملت مظلوم سوریه قد علم کرده است و تا حد زیادی هم در انحراف نگاه جهانی به انقلاب مردم سوریه موفقیت فرا چنگ آورده است و اینک بعد از حمله به اقلیم کردستان، نوک پیکان حملاتش را مستقیم متوجه کوبانی و غیر مستقیم متوجه ترکیه نموده است تا به خیال خام خود، رژیم بعثی سوریه را بیش از این در حاشیه امن قرار دهند!
اما پرسش راهبردی برای کوردها این است که آیا آنان در دام بشار و تلهی داعش خواهند افتاد؟!
آیا از حادثه تلخ شکست جنبش ایلول و از درایت و ذکاوت تاریخی رهبر خود، بارزانی که در این اذعان جسورانه جلوهگر است بهرهی کافی و وافی خواهند برد؟! و در سایهی چنین تجربهی تاریخی گرانسنگی از دو دستاورد مهم جنبش کردها در یک قرن اخیر (استقرار حکومت اقلیم کوردستان و گشودگی پنجره دمکراسی و صلح و آشتی با کوردها در ترکیه) محافظت و پاسداری میکنند؟
یا اینکه از بتن و متن حادثه غفلت میکنند و به حاشیه میپردازند؟
آیا هیچ اندیشیدهاند که مثلث شوم توطئه علیه کوردها، متشکل از ترکیه، سوریه و عراق با اردوغان و حزب عدالت و توسعه، ترک برداشته و یک ضلع آن در دهه اخیر- به هر دلیلی که فرض کنیم -به هم پیمانی با کوردها روی آورده است و گر نه، بشار اسد که به اتکای روسیان و داعشیان، هنوز سر جای خود نشسته است و امثال نوری مالکیها نیز با همه تفاوتهای صوری که با صدامیان دارند نسبت به کوردها و مطالبات آنان تفاوت جوهریی با صدامیان ندارند؟! و اینک تضعیف و تخریب اردوغانیان به سود کدام طرف معادله است؟! کردان و مطالبات برحقشان یا بعثیان بشاری و صدامی در عراق و شام (داعش) یا آتاتورکیان در کمین نشستهی کردستان!!
مگر بدیل اردوغان و عدالت و توسعه در ترکیه و خارج آنچه کسانی هستند؟ که بایستی برای خوش خدمتی به آنان، کوردها به آب و آتش زنند؟! مگر همانها نیستند که بیش از هشتاد سال تمام، تحت لوای علمانیت آتاتورکی، ماهیت و هویت ملت کورد را نشانه گرفتند؟! (بدیل عبدالکریم قاسم، که نهایتاً و در اوج قله قساوت به صدام انجامید را نیز فراموش نکنیم)
چرا توقع بیش از حد معقول از این و آن داشته باشیم؟!
مگر ما دنبال منافع و مصالح ملت خویش نیستیم؟ که متوقع باشیم دیگران چنین نباشند؟! مهم این است که منافع ملت ما اکنون و در این شرایط بحرانی، بویژه در کردستان ترکیه و اقلیم کوردستان با منافع دولت کنونی ترکیه گره خورده است که خوشبختانه منافع آنان نیز در این سوی دیده شده است و اینک بدخواهان، اینجا و آنجا به هر دری میکوبند که این معادله را به هر قیمتی که شده تغییر داده به نفع خود رقم زنند؛ که بیگمان بحران کنونی کوبانی تلاشی در این راستاست و هوشیاری رهبران اقلیم کردستان و در راس آن بارزانی ودولت ترکیه تا این لحظه، فرصت را از کف دشمنان ربوده است؛ که امید است همچنان موفقیت در دوستی ملتهای منطقه رقم خورد و گر نه داعش، گرد و خاکی چند روزه است و فروخفتنی؛ آنچه ماندگار است کوبانی است و جنبش آزادیخواهانهی کردستان و آزمونی تاریخی برای کردها.
برای داعش/بۆ داعش
ئەی موسڵمان ناوی دزوو جەردە
دڵم لە کارو کردەت، پڕ لە خوێن و پڕ دەردە
خۆت لێ ناو ناوین مسوڵمان...
هێرش دەکەیتە کوردستان
خاکی پڕ گەوهەری کوردان
شەرم بتگرێ لەو ناوە
ئەی بێ شەرمی دزو جەردە
دەمامک لەسەر روومەتت بەردە
لە خوداو لە پێغەمبەر وتە کەم کە
تۆ چیت داوە لەو ناوە
چەتە بازی دزو جەردە
ناوی دینت لە خۆ ناوە
تۆی هۆی بێ دینی لەم ناوە
نظرات
متین
21 مهر 1393 - 12:10«هر کسی بخواهد تعرضی به آن(یعنی کردستان سوریه که شامل مناطق جزیره، کوبانی و عفرین میشود) بکند با پاسخی سخت روبه رو خواهد شد. این حقیقت را ترکیه نیز خوب می داند، برای همین به فکر جنگ با سوریه نیست...آنها(یعنی ترکیه) جرأت دخالت نظامی در سوریه را ندارند...از هیچ کس هیچ چیز نمیخواهیم. ما هزاران جوان رزمنده داریم که سابقهی حضور در ارتش سوریه را دارند. اگر دولت ترکیه قصد جنگیدن و حمله به خاک سوریه و منطقهی کردستان را داشته باشد، بداند که ما خود را برای همه احتمالات آماده کرده ایم.»[ منبع: دیپلماسی ایرانی؛ آنکارا به فکر جنگ باشد با آن میجنگیم] آنچه که در بالا آمده بخشی از پاسخهای صالح مسلم محمد، دبیر کل حزب اتحاد دموکراتیک کردستان(PYD) ، در مصاحبهی السفیر لبنان با وی، راجع به ترکیه و احتمال حملهی آن به سوریه بود. آنچنان که برداشت میشود صالح مسلم خود را بعنوان دولت خودمختار کردستان سوریه، تنها پاسدار مناطق کُردنشین از جمله کوبانی معرفی کرده و در جهت حفظ یکپارچگی سوریه دست دوستی با دمشق و بشار اسد داده و هرگونه مداخلهی کشورهای منطقه خصوصاً ترکیه را صراحتاً محکوم میکند. اما با این وجود، حزب عدالت و توسعهی ترکیه برای آوارگان مظلوم کوبانی که مورد هجوم خوناشامهای داعش قرار گرفتهاند اردوگاههایی را مهیا کرده که آوارگان کوبانی را در آنجا اسکان میدهد و همچنین تاکنون 635 تریلی کمک از سوی دولت ترکیه به کوبانی فرستاده شده است.[منبع: خبرگزاری بینالمللی کردپرس؛ حجم کمک های ترکیه به کوبانی 635 تریلی بوده است]
در مخالفت با نظر شما
21 مهر 1393 - 02:11با سلام دوست عزیز حزب کارگران کردستان سوریه چه خوب باشد وچه بد باشد به نظر من با حکومت سوریه همکاری ندارد وبه این دلایل دقت بفرمایید دلیل اول : حزب کارگران کردستان سوریه جزو گروه کمیته هماهنگی ملی سوریه یا همان هیئة التنسیق الوطنی از گروههای مخالف داخلی حکومت سوریه است دلیل دوم : در انتخابات ریاست جمهوری سوریه حزب کارگران کردستان سوریه اجازه نداد در مناطق تحت تسلطش صندوق رای گیری گذاشته شود دلیل سوم : حکومت سوریه تا به این لحظه هیچ کمکی به نیروهای مسلح کوبانی در جنگ با داعش نکرده است دلیل چهارم : گروهی بنام جبهة الاکراد که به حزب کارگران کردستان سوریه نزدیک است با نیروهای حکومت سوریه در اطراف حلب جنگ میکند وبه ارتش آزاد سوریه کمک میکند
متین
21 مهر 1393 - 12:12با عرض پوزش؛ از کاک عرفان عزیز بابت بیانات سنجیده و ارزنده شان سپاسگزارم
محسن
27 مهر 1393 - 08:34اگر آنچه که به نفع حگومت ترکیه نوشتی درست باشد، حداقل این است که باید ترکیه به هر صورت ممکن (حداقل مخفیانه) کاری کند که داعش بر کوبانی مسلط نشود تا اگر واقعا خواهان صلج با کردها است خدشه دار نشود. و کمترین کار این است که به کردهای ترکیه اجازه دفاع از کوبانی بدهد، حتی اگر کردها را دشمن خود بداند، باز دو دشمن که داعش ( اگر واقعا داعش دشمن باشد) و کردها را به هم مشغول کرده است. ترکیه وقتی بتواند یک مقبره را در دل دشمنش (مثلا داعش) حفظ کند، نمی تواند یک شهر بزرگ را از اشغال داعش حفظ کند؟!
ريبوار
01 آبان 1393 - 03:41كليت موضوع منطقي و قابل تأمل بود.دست مريزاد.